رضاصاد

  • خانه
  • کورس‌ها
  • مقالات و آموزش‌های رایگان
    • ادیت و ریتاچ
    • اصلاح رنگ و کالرگریدینگ
    • تبلیغات
    • تلویزیون
    • عکاسی و تصویر
    • غیر رسمی
    • موسیقی و صدا
  • صادکست
  • دسترسی سریع
    • حساب کاربری من
    • دانلود دوره‌ها
    • فراموشی گذرواژه
ورود
[suncode_otp_login_form]
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
عضویت
[suncode_otp_registration_form]

اطلاعات شخصی شما برای پردازش سفارش شما استفاده می‌شود، و پشتیبانی از تجربه شما در این وبسایت، و برای اهداف دیگری که در privacy policy توضیح داده شده است.

رضاصاد
  • خانه
  • کورس‌ها
  • مقالات و آموزش‌های رایگان
    • ادیت و ریتاچ
    • اصلاح رنگ و کالرگریدینگ
    • تبلیغات
    • تلویزیون
    • عکاسی و تصویر
    • غیر رسمی
    • موسیقی و صدا
  • صادکست
  • دسترسی سریع
    • حساب کاربری من
    • دانلود دوره‌ها
    • فراموشی گذرواژه
ورود و ثبت‌نام
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
0

صادکست 22 – امیر حسام حیدریان ، موسس حس ورک

ارسال شده توسط محمدرضا صادقی
صادکست
صادکست 22 امیرحسام حیدریان حس ورک رضاصاد saadcast 22

در صادکست 22 با امیر حسام حیدریان یک گفتگوی خیلی جذاب داشتم که البته در مورد یک موضوع عجیب و ماورایی هم صحبت کردیم و همین موضوع یکم برامون مشکل درست کرد!

امیر حسام در حس ورک به شما اصول حسابداری رو آموزش میده. من سعی کردم توی صادکست 22 در مورد چیزهایی صحبت کنیم که کمی عام تر هست و به درد مخاطب و هنرجوی من هم بخوره.

راه های گوش دادن به صادکست 22

لطفا از لینک های زیر به این اپپیزود گوش کنید

  • سایت کست باکس
  • کانال تلگرام

سفری در دنیای اعداد و احساسات با رضاصاد و امیرحسام حیدریان در صادکست 22

در این مقاله، به بازخوانی و تحلیل عمیق‌تر گفتگوی پرشور و جذاب رضاصاد و امیرحسام حیدریان در قسمت بیست و دوم از پادکست صادکست می‌پردازیم. این گفتگو، فراتر از یک تبادل نظر ساده، سفری است در دنیای تضادها و تعامل‌های ظریف میان اعداد و احساسات، موفقیت و شکست، و البته، نگاهی طنزآمیز به زندگی در عصر شبکه‌های اجتماعی. رضاصاد، با سبک منحصر به فرد خود، دریچه‌ای به دنیای تفکرات و تجربیات امیرحسام حیدریان، بنیانگذار حس ورک، باز می‌کند و مخاطب را به اندیشیدن وامی‌دارد.

آغاز یک گفتگو، یادآوری یک آشنایی

رضاصاد با لحن صمیمی همیشگی‌اش، مخاطبان را به قسمت جدید صادکست خوشامد می‌گوید و از حضور مهمان ویژه‌اش، امیرحسام حیدریان، خبر می‌دهد. این مقدمه، نه تنها شروعی برای یک گفتگوی جذاب است، بلکه بستری را فراهم می‌آورد تا با صراحت و شفافیت، ماجرای آشنایی این دو را با مخاطبان در میان بگذارند. رضاصاد، با طرح این سوال که “ماجرای آشنایی ما چیه؟” قصد دارد نشان دهد چطور یک رابطه عادی می‌تواند به دوستی و همکاری تبدیل شود.

امیرحسام حیدریان با لحنی طنزآمیز، ماجرای آشنایی خود با رضاصاد را به سفری خیالی در پاریس تشبیه می‌کند. اما در ادامه، توضیح می‌دهد که آشنایی او با رضاصاد از طریق اکسپلور اینستاگرام و دیدن کارهای او شکل گرفته است. او از پس‌زمینه‌های شیک و هالیوودی کارهای رضاصاد می‌گوید که توجهش را جلب کرده و استوری امید اسماعیلی که نام رضاصاد را به او معرفی کرده است. این روایت، نه تنها به مخاطب کمک می‌کند تا با روند شکل گیری این دوستی آشنا شود، بلکه نشان می‌دهد چگونه شبکه‌های اجتماعی می‌توانند به پلی برای آشنایی و همکاری میان افراد تبدیل شوند.

رضاصاد با کنجکاوی، از صحبتهای امید اسماعیلی در مورد او سوال می کند و با لحن طنزآمیزی که خاص خود اوست، امید را تهدید به بلاک می کند. این بخش از گفتگو با شوخ طبعی همراه است و مخاطب را با فضای صمیمی و دوستانه بین این دو بیشتر آشنا می‌کند.

ردپای گذشته، سرنوشت حال

رضاصاد، با اشاره به خاطره‌ای از گذشته، به آشنایی قدیمی‌تر خود با امیرحسام حیدریان اشاره می‌کند. او تعریف می‌کند که چگونه یکی از دوستانش، محمد، چند سال پیش پست‌های امیرحسام را برای او ارسال کرده است. این پست‌ها، از یک آموزش ساده درباره ماشین حساب تا موضوع جدی‌تر کلاهبرداری به سبک پانزی را شامل می‌شد. رضاصاد با لحنی طنزآمیز، اعتراف می‌کند که آن زمان به دنبال این بود که به اندازه آنها “خفن” و “مشهور” شود. این روایت، نه تنها نشان از کنجکاوی و علاقه‌ی رضاصاد به کار دیگران دارد، بلکه به مخاطب یادآوری می‌کند که مسیر رسیدن به هدف، مسیری پر پیچ و خم است.

امیرحسام حیدریان با شنیدن صحبت‌های رضاصاد، از خوشحالی خود نسبت به دیدگاه متفاوت او نسبت به ویدئوهایش می‌گوید. او توضیح می‌دهد که بسیاری او را صرفاً یک “مربی انگیزشی” می‌دیدند که از موفقیت حرف می‌زند، اما دیدگاه رضاصاد به او انگیزه بیشتری می‌بخشد. رضاصاد، با لحنی شوخ‌طبعانه، از اولین مواجهه‌اش با اکانت شخصی امیرحسام می گوید و او را با مدل‌های تبلیغات تلویزیونی اشتباه می‌گیرد. این بخش، با طنز و شوخ طبعی خاص رضاصاد، به فضای دوستانه و صمیمی این گفتگو می افزاید.

شعار موفقیت، فلسفه زندگی

یکی از بخش‌های جذاب این گفتگو، پرداختن به شعار خیلی قشنگ امیرحسام حیدریان، “موفقیت بهتون میاد”، است. رضاصاد، با بیان علاقه‌ی خود به این شعار، از امیرحسام می‌خواهد تا فلسفه پشت این شعار را توضیح دهد.

امیرحسام حیدریان با لحنی صریح و صادقانه، توضیح می‌دهد که شکل گیری این شعار کاملا اتفاقی بوده است. او تعریف می‌کند که چگونه در حین ضبط یک ویدئو، ناگهان کلمه “موفقیت” به ذهنش رسیده و جمله‌ی “موفقیت، موفق باشید، موفقیت حالا بهتون میاد” را بداهه ادا کرده است. او ادامه می‌دهد که این شعار، در واقع بازتابی از دیدگاه او نسبت به موفقیت است. از نظر او، موفقیت چیزی نیست که همیشه در دسترس باشد و یا بتوان آن را به زور به دست آورد. بلکه، با توجه به شرایط، اقدامات و توانایی‌های هر فرد، موفقیت می‌تواند در زمان و مکان مناسب خود به او “بیاید”.

این شعار، نه تنها یک عبارت انگیزشی ساده نیست، بلکه نمایانگر دیدگاه عمیق امیرحسام حیدریان نسبت به مفهوم موفقیت است. او با مثال‌های ساده‌ای مانند خرید لباس و بدنسازی، توضیح می‌دهد که موفقیت همچون لباسی است که ممکن است زمانی برای فردی مناسب باشد و زمانی نباشد. او تاکید می کند که موفقیت همیشگی نیست و بسته به شرایط و اقدامات ما، می تواند به ما بیاید یا از ما دور شود. این دیدگاه، مخاطب را به تأمل وامی‌دارد تا درک عمیق‌تری نسبت به مفهوم موفقیت پیدا کند.

پیشنهاد به شما :   صادکست 15 | دوربین موبایل جای دوربین های حرفه ای رو گرفته ؟

تاریکی و نور، مفهوم واقعی موفقیت

در ادامه گفتگو، رضاصاد با طرح سوالی عمیق‌تر، به چالش کشیدن مفهوم واقعی موفقیت می‌پردازد. او از امیرحسام می‌پرسد که آیا اصلاً چیزی به نام موفقیت وجود دارد؟ امیرحسام، با استفاده از یک استعاره‌ی جالب، به تشریح دیدگاه خود می‌پردازد.

او با طرح این سوال که آیا تاریکی وجود دارد، توضیح می‌دهد که تاریکی در واقع نبود نور است و نور است که به تاریکی معنا می‌بخشد. به همین ترتیب، از نظر او، موفقیت و شکست نیز به خودی خود معنا ندارند. بلکه، وجود ماست که به این مفاهیم معنا می‌بخشد. این دیدگاه، مخاطب را به این فکر وا می‌دارد که تمرکز اصلی را نه بر موفقیت و شکست، بلکه بر وجود و تلاش خود قرار دهد.

امیرحسام حیدریان با اشاره به جمله معروف مجتبی شکوری، به دو حس اصلی زندگی، یعنی افسردگی و اضطراب اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که افسردگی زمانی رخ می‌دهد که ما کاری را انجام نداده‌ایم و همواره در حسرت گذشته هستیم. در مقابل، اضطراب زمانی به وجود می‌آید که می‌خواهیم اقدامی انجام دهیم و از شکست می‌ترسیم. او تاکید می‌کند که بهتر است به جای غرق شدن در حسرت گذشته، اضطراب را به عنوان نیرویی برای حرکت رو به جلو بپذیریم.

او با بیان دیدگاهی نسبی به مفهوم موفقیت، توضیح می دهد که موفقیت یک نقطه مشخص نیست بلکه یک طیف است. او با مثال دوندگی و مقایسه ی دو دونده، بیان می کند که یک نفر ممکن است در مقایسه با دیگری موفق تر باشد، اما به معنای شکست خوردن نفر دیگر نیست. او همچنین به این نکته اشاره می کند که افراد در حوزه های مختلف احساس موفقیت می کنند و موفقیت در یک حوزه، لزوما به معنای موفقیت در تمام حوزه ها نیست.

چرا حس ورک؟ از جیب و کیف تا توجه به حس و مهارت

در ادامه این گفتگوی پر فراز و نشیب، رضاصاد به نام برند امیرحسام حیدریان، “حس ورک”، اشاره می کند و از او می خواهد دلیل انتخاب این نام را توضیح دهد. این بخش، فرصتی است تا به ریشه های فلسفی و دیدگاه های شخصی امیرحسام حیدریان در انتخاب اسم برندش، نزدیک تر شویم.

امیرحسام حیدریان با لحنی صریح و بی‌پرده، توضیح می‌دهد که انتخاب نام “حس ورک” کاملا اتفاقی بوده است. او تعریف می کند که در ابتدا قصد داشته نام برند خود را “جیب و کیف” بگذارد اما به دلیل اشغال شدن این دامنه، مجبور شده است نام دیگری انتخاب کند. او با نگاهی طنزآمیز به گذشته، به این موضوع اشاره می کند که چگونه یک فرد دامنه‌ جیب و کیف را ثبت کرده و مبلغ بالایی برای واگذاری آن طلب کرده است و در نهایت با تهدید او مجبور به تغییر دامنه شده است. او با لبخند می گوید: “من کلا تو شطرنج وزیر به وزیر زیاد کردم نمی ترسم از این حرکت”.

او در ادامه می گوید که وقتی نام “حس ورک” را انتخاب کرده به جذابیت آن پی برده و متوجه شده که مفاهیمی که در ذهن او وجود دارد، با این نام همخوانی دارد. او توضیح می‌دهد که در دنیای مدرن، توجه به احساسات و مهارت‌ها به عنوان دو عامل کلیدی در موفقیت شناخته می‌شوند. او اضافه می‌کند که “حس” در این نام، نشان دهنده توجه به احساسات است و “ورک” نشان‌دهنده‌ی توجه به مهارت. همچنین به این نکته اشاره می کند که “حس” در زبان فارسی و “ورک” در زبان انگلیسی نشان از تلفیق دانش بومی و دانش های غیر بومی دارد. این توضیحات، دیدگاه عمیق امیرحسام حیدریان را در مورد کسب و کار و اهمیت توجه به هر دو جنبه‌ی احساس و مهارت در آن به خوبی نشان می‌دهد.

تئوری صدای خر، تلنگری به ذهن و روان

در ادامه بحث، رضاصاد، به تئوری جالب و عجیب “صدای خر” اشاره می کند و از امیرحسام می خواهد که این تئوری را برای مخاطبان توضیح دهد. این بخش از گفتگو، فرصتی است تا به نگاه عمیق‌تر امیرحسام حیدریان نسبت به زندگی و رفتار انسان‌ها آشنا شویم.

امیرحسام حیدریان با لحنی طنزآمیز و جذاب، تئوری خود را به این صورت تشریح می کند: “فرض کن رضا تو الان خوابیدی شب شده خوابیدی صبح من میام یه خرو میارم کنار دستت عرعر میکنه از خواب بیدار میشی میگی حسام این چی آوردی این اصلا اینجا چیکار میکنه و عصبانی میشی. میگی ببرش بیرون میبرم بیرون روز دوم هم دوباره میارم اگه دعوامون نشه دوباره مودبانه میگی حسام اینو ببرش بیرون روز سوم میارم چهارم میارم پنجم میارم روز هفتم نمیارمش از خواب بیدار میشی میگی حسام خره کو؟” او توضیح می دهد که هدف از این تئوری، بیان این مطلب است که انسان‌ها به مرور زمان به هر چیزی، حتی چیزهای آزاردهنده و غیرعادی هم عادت می‌کنند. او ادامه می‌دهد که این عادت کردن، می‌تواند خطرناک باشد و باعث شود ما نسبت به تغییرات اطراف خود بی‌تفاوت شده و از انتخاب و اختیار باز بمانیم.

پیشنهاد به شما :   صادکست 2 | چگونه عکاسی را شروع کنیم ؟ (قسمت اول)

او با اشاره به تاثیر شبکه های اجتماعی، اخبار و سریال ها، مخاطبان را به تفکر درباره این موضوع دعوت می کند که چگونه ما ناخواسته تحت تاثیر جریان های تبلیغاتی قرار می گیریم و انتخاب هایمان را بر اساس آنها انجام می دهیم. او تاکید می‌کند که باید مراقب باشیم تا به عادت‌ها و روتین‌های زندگی خود وابسته نشویم و همچنان قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری خود را حفظ کنیم. این بخش از گفتگو، به مخاطب یادآوری می‌کند که باید به زندگی آگاهانه‌تر بنگرد و از تاثیرات مخربی که ممکن است ناخودآگاه بر ذهن و رفتار او تحمیل شود، پرهیز کند.

چالش‌های پادکست، درس‌هایی از زندگی

در بخش پایانی گفتگو، رضاصاد به مشکلات و چالش هایی که برای ضبط این قسمت از صادکست با امیرحسام حیدریان داشته‌اند، اشاره می کند. این بخش از گفتگو، به مخاطب نشان می دهد که حتی تولید یک پادکست ساده نیز می تواند با چالش هایی همراه باشد و تلاش و صبر زیادی را می طلبد.

رضاصاد از بیماری امیرحسام، مشغله های کاری خودش، اختلالات فنی و در نهایت، ضبط مجدد پادکست می گوید. این روایت، نه تنها حس صمیمیت و نزدیکی را بین مخاطب و برنامه تقویت می‌کند، بلکه نشان می دهد که زندگی پر از اتفاقات غیر منتظره است و مهم است که با انعطاف و صبر، به مقابله با آنها بپردازیم.

رضاصاد با لحنی طنزآمیز به این موضوع اشاره می کند که به نظر می رسد “کائنات دست به دست هم دادن که این پادکست ضبط نشه” و بعد با خنده می گوید “من آدم خداپرستی نیستم ولی امروز شدم”. این بخش از گفتگو، نه تنها به جذابیت و شوخ طبعی آن می افزاید، بلکه یادآور این نکته است که گاهی باید به جای تمرکز بیش از حد بر رویدادهای منفی، با نگاهی طنزآمیز به آنها بنگریم.

ماجرای عجیب و غریب خرچنگ و گل، پارانرمال یا خود فریبی؟

در ادامه، رضاصاد، با طرح سوالی کنجکاوانه، از امیرحسام حیدریان می‌خواهد تا ماجرای عجیب و غریب خرچنگ و گل را که در استوری‌هایش به اشتراک گذاشته بود، توضیح دهد. این بخش، فرصتی است تا به کنجکاوی و جستجوگری امیرحسام حیدریان در مورد پدیده‌های ناشناخته و علاقه او به کشف رازهای پنهان هستی پی ببریم.

امیرحسام حیدریان، با لحنی مرموز و جذاب، ماجرای تاثیرگذاری که در اثر جستجوهایش درباره پدیده های ماورائی رخ داده بود را شرح می دهد. او توضیح می دهد که در پی بیماری اش تصمیم می گیرد یک بار این مریضی را بررسی کند و متوجه می شود که یکی از دوستانش علت این بیماری را جستجو در برخی از مسائل می داند. سپس او تعریف می‌کند که چگونه با توصیه یکی از دوستانش، بیماری خود را برای خرچنگ و گلی تعریف کرده و به نتایج عجیبی رسیده است.

او می گوید بعد از صحبت کردن با این خرچنگ و گل، گل سوخته و خرچنگ نیز از بین رفته است و این اتفاق، او را به این فکر فرو برده که شاید نباید خیلی از چیزها را جستجو کرد. این روایت، نه تنها نشان از کنجکاوی ذاتی امیرحسام دارد، بلکه به مخاطب یادآوری می‌کند که گاهی بهتر است از کنکاش بیش از حد در مسائل مرموز دوری کنیم و اجازه دهیم طبیعت مسیر خود را طی کند. او با لبخند می‌گوید که با این وجود، همچنان با شیطنت به دنبال کشف رازهای پنهان است.

رضاصاد با شنیدن این ماجرا، اعتراف می‌کند که با وجود ترس، کنجکاوی خود را نیز در این زمینه نمی‌تواند پنهان کند. او به این نتیجه میرسد که باید این موضوعات را رها کرد. این بخش، با لحنی توام با شوخی و کنجکاوی، به فضای گفتگو تنوع می بخشد و مخاطب را به تامل وامی دارد.

توصیه‌هایی از دنیای حسابداری به هنر

در ادامه بحث، رضاصاد با طرح یک سوال چالش‌برانگیز، از امیرحسام حیدریان می‌خواهد تا پلی بین دنیای حسابداری و هنر بزند و توصیه‌هایی مالی برای هنرمندان ارائه کند. این بخش، فرصتی است تا از دیدگاه یک متخصص مالی، به مسائل اقتصادی و چالش های پیش روی هنرمندان نگاهی بیاندازیم.

امیرحسام حیدریان با اشاره به صحبت های امید اسماعیلی در مورد مفت کار نکردن، توصیه می کند که هنرمندان باید مفاهیم مالی را به درستی یاد بگیرند. او به اشتباه رایجی که در میان بسیاری از هنرمندان وجود دارد، اشاره می‌کند که کاهش قیمت کار، نوعی دامپینگ محسوب نمی‌شود. او توضیح می‌دهد که دامپینگ، کاهش قیمت به منظور رقابت در یک بازه زمانی مشخص است و نه نابودی خود و صنعت.

او با اشاره به تجربه‌هایی که در حوزه عکاسی دیده، از هنرمندانی انتقاد می‌کند که برای جلب مشتری، قیمت کارهای خود را به شدت پایین می‌آورند و به خود و صنعتشان آسیب می‌زنند. او به هنرمندان توصیه می‌کند به جای تمرکز بر کاهش قیمت، بر بالا بردن کیفیت کار و یادگیری مفاهیم مالی تمرکز کنند. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از هنرمندان با وجود کسب درآمد، نمی‌دانند چگونه پول خود را مدیریت کنند و توصیه می‌کند که دانش مالی خود را ارتقا دهند.

پیشنهاد به شما :   صادکست 16 | قدم اول شروع عکاسی صنعتی

این بخش از گفتگو، نه تنها برای هنرمندان مفید است، بلکه به همه افراد یادآوری می‌کند که یادگیری اصول مالی و مدیریت صحیح پول، از اهمیت بالایی برخوردار است و به ما کمک می کند تا در مسیر موفقیت گام برداریم.

بازی برعکس، کشف ناخودآگاه

در بخش پایانی گفتگو، رضاصاد با طرح یک بازی جذاب، از امیرحسام حیدریان دعوت می‌کند تا در یک چالش ذهنی و هیجان‌انگیز شرکت کند. در این بازی، رضاصاد 10 کلمه را بیان می کند و امیرحسام باید اولین حس یا کلمه ای که به ذهنش میرسد را برعکس کند. این بازی، نه تنها جنبه ای تفریحی به گفتگو می بخشد، بلکه به مخاطب نشان می دهد چگونه می توان با کمی چالش و خلاقیت، از کلیشه ها فاصله گرفت.

در این بازی کلمات حس ورک، پاییز، کرونا، امید اسماعیلی، تلخ، مزخرف، اقتصاد ایران، بانک، تئوری صدای خر، خود خر و بیزینس استفاده میشود و واکنش های خنده دار و غیر منتظره ای را از امیرحسام به همراه دارد.

این بازی، نه تنها باعث خنده و سرگرمی مخاطب می شود، بلکه یادآور این نکته است که گاهی بهتر است به جای پیروی از الگوهای همیشگی، نگاهی متفاوت به مسائل داشته باشیم و از زوایای جدید به جهان بنگریم.

در جستجوی یک مدرس خوب، دلسوزی یا آموزش؟

در نهایت، رضاصاد با طرح آخرین سوال خود، از امیرحسام حیدریان می خواهد تا تعریف خود از “مدرس خوب” را بیان کند. این بخش، فرصتی است تا به اهمیت نقش مدرس و تاثیر آن بر زندگی دانش‌آموزان بپردازیم.

امیرحسام حیدریان با تاکید بر دو جنبه‌ی حرفه‌ای و انسانی، مدرس خوب را اینگونه تعریف می‌کند:

  • از نظر حرفه‌ای: مدرس خوب کسی است که کار خود را به درستی انجام دهد. یعنی آموزه‌ها را به خوبی سازماندهی کند، آنها را قابل فهم کند و به گونه‌ای ارائه دهد که هر فرد با هر سطح دانشی، بتواند آن را درک کند.
  • از نظر انسانی: مدرس خوب کسی است که دلسوز باشد. دلسوزی از نظر امیرحسام حیدریان به این معناست که مدرس به دانش آموزان خود اهمیت بدهد و به آنها انگیزه ببخشد. او باید درک کند که دانش آموزان برای یادگیری و تغییر در زندگی خود تلاش می کنند و باید تمام تلاش خود را برای کمک به آنها به کار ببندد. او می گوید مدرس باید “جون بکنه” و شاگرد را به خوبی درک کند.

او با اشاره به این که بسیاری از اساتید فقط به فکر ارائه مطالب هستند و به شاگردان خود توجه نمی‌کنند، از این نوع رفتار انتقاد می‌کند. او باور دارد که مدرس باید عاشق شاگردانش باشد و این عشق را در رفتار و گفتارش نشان دهد. این بخش از گفتگو، نه تنها برای مدرسان، بلکه برای همه افراد یادآور این نکته است که دلسوزی و توجه به دیگران، کلید موفقیت در هر زمینه ای است.

سخن پایانی

در پایان، رضاصاد و امیرحسام حیدریان با سخنانی صمیمانه و امیدبخش، پادکست را به پایان می‌رسانند. رضاصاد از لذت و بهره‌ای که از این گفتگو برده است، صحبت می‌کند و امیرحسام حیدریان را برای تدریس حضوری دعوت می‌کند. امیرحسام حیدریان نیز با توصیه‌ای عملی، از مخاطبان می‌خواهد که بعد از شنیدن پادکست، دست به کار شوند و هر کاری که دوست دارند انجام دهند.

این پادکست، با نگاهی متفاوت به مقوله موفقیت و زندگی و با چاشنی طنز و شوخ طبعی، توانسته است مخاطب را به تفکر وادارد. رضاصاد و امیرحسام حیدریان، نه تنها تجربیات و دیدگاه‌های خود را به اشتراک گذاشتند، بلکه با لحنی صمیمی و صریح، به مخاطبان خود نشان دادند که چگونه می‌توان در دنیای پر از تضاد، تعادل و آرامش را پیدا کرد.

این مقاله، با تحلیل و بررسی عمیق‌تر گفتگوی رضاصاد و امیرحسام حیدریان در صادکست 22، سعی بر آن داشت تا مخاطبان را به درک بهتر و عمیق‌تری از مفاهیم مطرح شده در این پادکست برساند. این سفر در دنیای تضادها و تعامل‌ها، نه تنها به مخاطب کمک می‌کند تا دیدگاه‌های جدیدی نسبت به زندگی و موفقیت پیدا کند، بلکه او را به اندیشیدن و عمل کردن در مسیر هدف‌هایش ترغیب می‌کند.

نکته پایانی و پیشنهادی رضاصاد

رضاصاد با همان لحن صریح و شوخ‌طبعانه‌اش به مخاطبان توصیه می‌کند برای انجام دادن کاری، به پیج امید اسماعیلی سر بزنند و با مسخره کردن او یا بلاک کردنش به هدف خود برسند. این یک توصیه شوخی و جالب است که می‌تواند مخاطب را به خنده وادارد. این هم پایان پادکست و این مقاله.

قبلی صادکست 21 - سینا ایمانی شوخ فوق عمیق
بعدی دخالت کردن در فرآیند فیلمبرداری؛ غیرحرفه ای اما حرفه ای

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

کورس‌های پیشنهادی
  • دوره عکاسی مقدماتی از صفر رضاصاد دوره عکاسی مقدماتی از صفر 4
    1,920,000 تومان
  • دوره آموزش نوروکالر روانشناسی رنگ رضاصاد تئوری رنگ نوروکالر - تاثیر بر ذهن دیگران از طریق روانشناسی رنگ
    780,000 تومان
  • دوره آموزشی واکس ضبط وکال و صدای حرفه ای رضاصاد vox واکس - دوره آموزشی ضبط و پردازش حرفه‌ای صدا
    3,720,000 تومان
  • آموزش ادوبی لایت روم موبایل رضاصاد دوره آموزشی ادوبی لایت روم برای موبایل
    1,320,000 تومان قیمت اصلی: 1,320,000 تومان بود.852,000 تومانقیمت فعلی: 852,000 تومان.
  • پکیج جامع تولید محتوا رضاصاد پکیج جامع تولید محتوا
    10,752,000 تومان قیمت اصلی: 10,752,000 تومان بود.4,838,400 تومانقیمت فعلی: 4,838,400 تومان.