چیزی به نام انتقاد سازنده وجود ندارد. با تیغ انتقاد دیگران را زخمی کنید
در این مقالهی بسیار متفاوت میخوام در مورد انتقاد سازنده و مخرب صحبت کنم ؛ و این رو بگم که ما اصلا چیزی به نام انتقاد سازنده نداریم و تمام انتقاد ها مخرب هستند. بنابراین اگر دوست دارید بدونید چگونه انتقاد سازنده داشته باشیم ، احتمالا این مقاله برای شما مناسب نیست. همچنین در مورد فواید انتقاد پذیری هم صحبت نخواهم کرد ؛ چون اعتقادی بهش ندارم.
از نظر دیگران انتقاد سازنده چیست ؟
اگر سایت های فارسی زبان رو بررسی کنید ؛ یا پای صحبت اساتید و مربی های ارتباطات بنشینید مطالب بسیار زیادی در مورد انتقاد سازنده ، فواید این کار و حتی روش و مراحل اون به شما داده خواهد شد.
مثلا به شما گفته میشه انتقاد سازنده موجبات پیشرفت شما رو فراهم می کنه ؛ نشانهی یک فرد مفید و موثر هست ؛ افراد انتقاد ناپذیر افرادی هستند که در زندگی خود بازنده اند و مطالبی از این دست.
انتقاد مخرب در برابر انتقاد سازنده
البته من این قصد رو ندارم که با ژست های روشنفکری تمام چیزهایی که در مورد انتقاد وجود داره رو زیر سوال ببرم و منکر بشم. بلکه فقط در این مقاله قصد دارم از زاویهی دیگه ای به موضوع انتقاد نگاه کنم. زاویه ای که حتما شما هم در ضمیر ناخودآگاه خودتون اون رو قبول دارید ؛ اما جو روانی موجود در جامعه به شما اجازه ابراز خودآگاه اون رو نداده.
اگر پای صحبت اساتید ارتباطات بنشینید به شما خواهند گفت : در صورتی که انتقاد به درستی صورت بگیره ، ما یک انتقاد سازنده داریم و اگر به صورت ناصحیح این کار انجام بشه ، انتقاد مخرب.
من هم با این موضوع موافق هستم. اما نکته مهم اینه که تعریف من از انتقاد مخرب و انتقاد سازنده کاملا با تعریف اساتید سخنرانی و ارتباطات و کتاب هایی که در بازار وجود داره متفاوت هست.
تعریف من از انتقاد سازنده با تعریف اساتید ارتباطات به کلی فرق میکنه.
حتما این رو شنیدید که میگن : در هر چیزی بنا بر پاکی و درستی هست ؛ مگر اینکه خلافش ثابت بشه. اما می خوام این جسارت رو به خرج دادم و در مورد انتقاد جملهی کاملا متفاوتی بیان کنم.
به نظر من تمام انتقاد ها مخرب و نابودگر هستند مگر اینکه خلافش ثابت بشه. این رو میدونم که ادعای سنگینی رو مطرح کردم و حتماً با من مخالفت خواهد شد. اما خب من هم دلایل خودم رو دارم و در ادامه نظر خودم رو برای شما با ذکر دلیل اثبات می کنم.
چرا انتقاد سازنده وجود ندارد ؟
در ادامه برای شما ۵ دلیل ذکر کردم که نشون میده چرا من به چیزی به نام انتقاد سازنده اعتقاد ندارم
#1 انتقاد بدون درخواست انتقاد شونده ، یعنی توهین
به زندگی های خودتون نگاه کنید. آیا کسانی که از شما انتقاد میکنند با درخواست خود شما بوده ؟ در اکثر قریب به اتفاق انتقاداتی که مطرح میشه روند کار به این صورته که شخصی در شما رفتاری رو میبینه و بدون اینکه شما ازش درخواست اظهار نظر کرده باشید از شما انتقاد میکنه.
حتی اگر این انتقاد به روش صحیحی هم انجام شده باشه و از نظر اساتید ارتباطات یک انتقاد سازنده شناخته بشه باز هم از نظر من کل این فرآیند یک انتقاد مخرب هست. به این دلیل که اصل انتقاد کردن ، بدون درخواست انتقاد شونده بوده.
مدل موی من به تو چه !
فرض کنید موهای خودتون رو به روش و مدل خاصی اصلاح کردید. مدلی که از نظر خود شما بسیار زیباست. یا لااقل با توجه به افکار شما در این لحظه مدل زیبا و جذابی هست. حالا فرض کنید یکی از دوستان شما ، یا افراد فامیل با کمال ادب و رعایت تمام نکات انتقاد سازنده ( از دید اساتید ارتباطات) به مدل موی شما انتقاد کنه و با استدلال به شما ثابت کنه که این مدل مو به شما نمیاد.
این رو شک ندارم که لااقل توی دل خودتون به این فرد گفتید ” به تو چه ؟! مگه من از تو نظر خواستم؟”
اینستاگرام یکی از بدیهی ترین مثال ها
لطفاً همین الان به هر پیج پر بازدیدی که مایل هستید در اینستاگرام سر بزنید و کامنت های زیر پست های اون شخص رو بخونید. اینو شک ندارم که تعداد بسیار زیادی از کامنت هایی که میبینید برای افرادی هست که بدون اجازه و بدون اینکه صاحب اون صفحه درخواستی در مورد نظر دادن داشته باشه ، شروع به انتقاد و دادن راهکارهایی از جانب خودشون کردن.
حتما لازم نیست که صاحب یک صفحه پر بازدید در اینستاگرام باشید تا با این موضوع دست و پنجه نرم کنید ؛ حتی در صفحات شخصی هم این اتفاق به کرات می افته که فالوور هاتون بدون اینکه شما درخواستی مبنی بر اظهار نظر کرده باشید به خودشون اجازه میدن که شما رو قضاوت کنند و برای شما راهکار پیشنهاد بدن.
و من باز هم این رو شک ندارم که در جواب کامنت تمام افرادی که به خودشون اجازه دادند در مسائل شما دخالت کنند لااقل توی دلتون گفتید “به تو چه”
#2 عدم وجود علم کافی نسبت به موضوع
یکی دیگه از دلایلی که من معتقدم چیزی به نام انتقاد سازنده وجود نداره اینه که فرد انتقاد کننده علم کامل و کافی رو در مورد موضوع نداره. فرض کنید کسی روی دست خودش تتو انجام داده باشه. شک ندارم یک فرد با افکار سنتی تر ، این رو یک کار زشت و ناپسند می دونه.
و طبعاً به خودش این اجازه رو میده که بدون هیچ ملاحظه ای به این شخص انتقاد کنه و بگه چرا روی دست خودت خالکوبی کردی ؟ خالکوبی کار آدمهای بی بندوبار هست ! لااقل اگر این جملات رو بیان هم نکته ، در قضاوت و نوع نگاهش به اون فرد تاثیر خواهد گذاشت.
اما فرد انتقاد کننده این نکته رو نمیدونه که چند سال پیش دست اون شخص در یک حادثه آسیب دید و اون آدم مجبور بود برای پنهان کردن جای زخم ، روی اون ناحیه تتو انجام بده. (این ماجرایی بود که عیناً برای یکی از هم دانشگاهی های من پیش اومده بود و من با کسب اجازه این مثال رو ذکر کردم)
فکر نمی کنم کسی بتونه این رو ادعا کنه که از تمام جوانب یک موضوع به اندازه شخصی که وسط اون موضوع هست اطلاع داره. پس با انتقاد کردن در این شرایط فقط فرد مقابلمون رو عذاب میدیم.
#3 تجربه چیز دیگری میگوید
من معمولا در جواب کسانی که به چیزی به نام انتقاد سازنده اعتقاد دارند این رو میگم که تجربه چیز دیگری رو ثابت کرده. همیشه این مثال رو میزنم که وقتی ده بار به صورت کسی سیلی میزنید و ادعا می کنید که سیلی یازدهم درد نداره ، اون شخص به هیچ عنوان حرف شما رو باور نمیکنه ؛ چون تجربه ، چیز دیگری رو ثابت کرده.
اگر به کسی که همیشه مورد انتقاد و قضاوت واقع شده بگید که انتقاد من با دیگران فرق میکنه و من می خوام از تو انتقاد سازنده بکنم و از اینجور حرفها ، اون شخص بنا به تجربه تلخی که از انتقاد شدن داره ، حرف شما رو باور نخواهد کرد. و از این موضوع اطمینان داره که انتقاد شما درست مثل همون سیلیی یازدهم دردناک هست.
و سوال من اینه که چه لزومی به انتقاد کردن داریم ؟! بهتر نیست زندگی خودمون رو بکنیم؟
#4 سلیقه و افکار هر فرد متفاوت است
یکی دیگه از دلایلی که من مخالف انتقاد کردن هستم اینه که ما در بهترین حالت میتونیم از طرف خودمون و سلایق خودمون صحبت کنیم. و چه بسا کسی که مورد انتقاد ما واقع میشه از نظر نوع افکار و سلایق ۱۸۰ درجه با ما فرق داشته باشه.
از اونجایی که اینجا یک سایت آموزشی هنره ، مایلم یک مثال هنری برای شما بزنم. مدتی هست قابلیت جدیدی به سایت اضافه کردم به نام نقد عکس. در قسمت نقد عکس سایت ، تصاویر ارسالی شما رو نقد و بررسی می کنم.
احتمالاً (!) این طوری هست که خود من بهتر از هر کسی این رو میدونم که نقد عکس یک موضوع بسیار پیچیده ، سطح بالا ، و حساس هست ؛ حتی بزرگان عکاسی هم به خود این اجازه رو نمیدن که عکس های دیگران رو نقد کنند.
و این رو هم می دونم که هر عکسی قابل نقد نیست و در عکاسی فوق حرفه ای ، بهترین عکس های موجود رو نقد و بررسی میکنن. میبینید؟ خود من بهتر از هر کسی این موضوعات رو می دونم.
حالا فرض کنید فردی بیاد و تمام این نکات بدیهی رو به من بگه و بابت اینکه از نظر خودش سطح نقدهای من پایین هست انتقاد کنه. اینجا دو تا سوال مطرح میشه :
- اول اینکه آیا مطالبی که اون فرد بیان میکنه واقعیت داره؟
- دوم اینکه آیا این انتقاد ، سازنده هست ؟
در جواب سوال اول باید این رو بگم که بله ؛ مطالبی که فرد انتقاد کننده به من میگه کاملا واقعیت داره و در واقع خود من هم این نکات رو میدونستم. اما جواب سوال دوم این هست که نه ؛ به هیچ عنوان این یک انتقاد سازنده نیست.
به این دلیل که سلیقه من و نوع افکار من با این فرد فرق میکنه. شاید عکاس های زیادی وجود داشته باشند که در شأن خودشون ندونن عکس های نیمه حرفه ای و چه بسا آماتور دیگران رو نقد کنند ؛ اما من به هیچ عنوان همچین دیدگاهی ندارم و قبل از اینکه خودم رو یک هنرمند بدونم ، یک مدرس هستم.
هنرجویی که تازه عکاسی رو شروع کرده این حق رو داره که عکس هاش مورد نقد و بررسی واقع بشه. اگر قرار باشه هر عکاس حرفه ای ، نقد عکس های آماتور دیگران رو دون شأن خودش بدونه ، هیچ عکاسی رشد نخواهد کرد.
یکی از بزرگترین افتخارات من دیدن لذت هنرجوهایی هست که عکس هاشون رو نقد و بررسی کردم. اون هم زمانی که سایر اساتید عکاسی اصلا در شأن خودشون نمی دیدند که به این عکسها نگاه کنند. لذت رشد و یادگیری دیگران چیزی نیست که من با هیچ پرستیژی معاوضه کنم.
پس می بینید که حتی ممکنه یک انتقاد ، درست هم باشه اما نه تنها سازنده نباشه ؛ بلکه وارد هم نیست. پس من باز هم این سوال رو مطرح می کنم که چه لزومی داره در کار دیگران دخالت کنیم و با انتقاد کردن ، هم موجبات ناراحتی اونها و هم توهین به خودمون رو فراهم کنیم ؟
#5 رخ دادن ناراحتی در لایههای پایین ذهن
پنجمین دلیلی که من در مورد سازنده نبودن انتقادات مطرح می کنم این هست که یک انتقاد در هر صورت ناراحت کننده هست. در صادکست 14 که با محمد یوسفیان گفتگو کردم در مورد این هم صحبت کردیم که یک هنرمند به این دلیل که خالق اثر هنری خودش هست اون رو دوست داره. و هر انتقادی ولو بسیار سازنده و صحیح هم که باشه موجبات ناراحتی هنرمند رو فراهم میکنه.
نکته ای رو با اطمینان به شما میگم: هیچکس از انتقاد خوشش نمیاد. شاید انتقاد باعث بشه خطاهای کارش رفع بشه اما هیچ وقت کسی از انتقاد خوشش نمیاد.
بنابراین سوال مهم من اینه که چه لزومی به انتقاد کردن وجود داره اون هم وقتی که کسی از ما نظری نخواسته ؟ میبینید ؟ تمام صحبت هایی که تا این لحظه کردیم ختم میشه به این که فرد انتقاد کننده در کاری دخالت میکنه که هیچ ارتباطی بهش نداره.
روش جایگزین چیست ؟
اما از اونجایی که خیال ندارم این مقاله کاملا یک طرفه و تک قطبی باشه مایلم روشی رو هم معرفی کنم که بتونیم انتقادات خودمون رو به کسایی که واقعا برامون مهم هستن بیان کنیم.
دقت کنید که از عبارت ” کسانی که واقعاً برامون مهم هستند” استفاده می کنم. یعنی افرادی که موفقیت اونها باعث خوشحالی ما و شکست اونها موجبات ناراحتی ما رو فراهم می کنه. بنابراین اگر نظر من رو بخواید ما تحت هیچ عنوان اجازه نداریم به افراد دیگه انتقاد کنیم.
روش اول : در صورت درخواست خود شخص
حتماً این نکته رو در نظر بگیرید که ما تنها زمانی مجاز به انتقاد کردن هستیم که خود شخص از ما درخواست کرده باشه. مثلا من مدتی هست وارد عرصه ولاگینگ شدم. در این مدت کوتاه تقریبا تمام فیلم های خودم رو برای دوستان نزدیک میفرستم و صورت کاملا واضح از اونها میخوام که نظر فنی خودشون رو به من بگن.
بنابراین در صورتیکه نکته ای منفی در ولاگ های من وجود داشته باشه و به من گوشزد بشه ، نه تنها باعث ناراحتی من نمیشه بلکه من رو خوشحال هم میکنه چون باعث پیشرفت کار من میشه.
دختری که ناراحت شد و رفت
همیشه گفتم یکی از تفریحات مورد علاقه من اینه که هر چند وقت یک بار به شهر کتاب نزدیک خونمون میرم و کتابهایی که احساس می کنم به درد میخوره رو خریداری می کنم.
یادمه یک بار که در شهر کتاب حضور داشتم یک دختری اونجا بود که اون هم مشغول خرید کتاب بود. اهل عکاسی بود و ظاهرا مقالات من رو در سایتم دنبال میکرد و من رو شناخت.
اومد جلو و با من شروع به صحبت کرد. خیلی برام جالبه که شاید جملهی پنجم یا ششمی که بهم گفت این بود : “میتونم ازتون انتقادی بکنم؟” و زمانی که من در جوابش به صورت کاملا مودبانه گفتم “خیر” ناراحت شد و بدون خداحافظی رفت !
و من در راه برگشت به این فکر میکردم که چرا یک فرد باید از این ناراحت بشه که بهش اجازهی دخالت در زندگی دیگران داده نشده ؟ آیا من کار اشتباهی کردم ؟ مسلما خیر. من فقط دوست نداشتم حال خوب اون روزم با یک انتقاد خراب بشه. من فقط اجازه ندادم موضوعی که مربوط به شخص من هست مطرح بشه. پس چرا این فرد باید از اینکه بهش این اجازه داده نشده ناراحت بشه ؟
شاید بگید که اون آدم صلاح تو رو میخواسته. اما قبل از اینکه جملتون رو ادامه بدید باید بگم تجربه چیز دیگه ای نشون میده. اولا کسانی که واقعا صلاح ما رو میخوان افراد بسیار بسیار نزدیک زندگی ما هستند. بنابراین فکر نمیکنم کسی که من رو توی کتاب فروشی دیده باشه جزو اون افراد قرار بگیره.
در ثانی ، خیلی از کسانی که واقعا صلاح ما رو میخوان ، افکارشون لزوما به ما کمک نمیکنه. یعنی هر چقدر هم که یک فرد خیرخواه ما باشه به این معنی نیست که تمام حرف هایی که میزنه و تمام انتقاد هایی که میکنه [برای ما] درست از آب در بیاد.
و ثالثا روش بسیار مناسب تری وجود داره که از یک فرد [به شرط بسیار عزیز بودن برای ما] انتقاد کنیم . که در ادامهی مقاله اون رو نوشتم.
روش دوم : پیشنهاد به جای انتقاد
واقعا چه لزومی داره به یک فرد ، حالا میخواد هر چقدر هم نزدیک و عزیز باشه ، این رو بگیم که فلان رفتارت خوب نبود ؟ (البته رفتاری که مربوط به ما نیست. مثلا اگر اون شخص جلوی جمع چیزی در مورد ما گفته باشه که باعث ناراحتی ما شده باشه ، باید کاملا واضح از رفتارش انتقاد کنیم.)
بهترین راه جایگزین اینه که بجای گفتن عیب ها ، پیشنهاد بدیم که چطوری یک موضوع میتونه بهتر بشه . بگذارید مثالی بزنم :
وقتی که ولاگ های خودم رو برای یکی از دوستانم فرستادم ؛ متوجه این شد که کل فیلم ها کمی تاریک هست. (البته تا حدودی میتونم بگم این سلیقهی شخصی منه) ولی دوست من بجای اینکه بیاد انتقاد کنه که چرا اینقدر فیلم تاریکه ، اینطور به من گفت که “به نظرم اگه قدرت منابع نورت رو کمی بیشتری کنی ، صورتت بهتر دیده میشه”
میبینید ؟ با یک جملهی هوشمندانه ، هم من متوجه اشتباهم شدم و هم این مکالمه به هیچ عنوان موجب کدورت بین ما نشد.
روش سوم : به عنوان یک متخصص با فرد برخورد کنید
یکی دیگه از راه های جایگزین انتقاد اینه که به فرد به عنوان یک کارشناس نگاه کنیم و ازش نظر خواهی کنیم . حالا این موضع یعنی چی ؟ تا مثال ولاگ های من داغه ، اجازه بدید یک مثال دیگه هم در موردش بزنم.
فرض کنید دوست من میخواد در مورد موضوع تاریک بودن صورت من در ولاگ هام ، من رو راهنمایی کنه. یکی از بهترین کارها این هست که چند نمونه ولاگ موفق با نورپردازی عالی رو برام بفرسته و از من به عنوان یک کارشناس بخواد که این ولاگ ها رو بررسی کنیم.
اینجا من به راحتی متوجه این میشم که دوست من در واقع میخواسته به من این رو بگه که نور ولاگ های من تاریکه و بهتره که روشن ترش کنم. و این رو هم متوجه میشم که برای ناراحت نشدن من از این روش غیر مستقیم استفاده کرده.
بنابراین در پایان این جریان ، هم ولاگ های من اصلاح شده و هم من از این خوشحالم که با بهترین روش مشکلات کار من بهم گفته شده.
مخالفت همیشه وجود داره ؛ مثل الان
و در پایان مقاله باید این رو بگم که میدونم به حرف های من انتقاد های فراوانی خواهد شد و انتظار شنیدن جملاتی از این دست رو دارم :
- تو انتقاد پذیر نیستی ؛ برای همین این چرندیات رو گفتی
- براتون متاسفم . آنفالو شدید !
- ببین برای حرف های بی سر و ته خودش چقدر مطلب نوشته !
- به جای این کارا یکم انتقاد پذیر باش !
- شما یک انسان عقده ای هستید که چون یک رسانه دستتون هست ، هر چیزی که بخواید میگید
- و …
ولی خب هر حرفی واکنش هایی رو هم داره. من هم میدونم که واکنش ها به حرف های این پست من چجوری هست . در فرهنگی که همه به خودشون این اجازه رو میدن که تحت عنوان انتقاد سازنده ، در کار دیگران دخالت کنن ؛ من کاملا مخالف این موضوع هستم و با جرات تمام این مقاله رو نوشتم.
سوالات متداول در مورد انتقاد سازنده
[accordions]
[accordion title=”چرا رضاصاد اعتقاد دارد انتقاد سازنده وجود ندارد؟” load=”hide”]رضاصاد برای حرف خود 5 دلیل ذکر میکند ؛ از جمله:
#1 انتقاد بدون درخواست انتقاد شونده ، یعنی توهین
#2 عدم وجود علم کافی نسبت به موضوع
#3 تجربه چیز دیگری میگوید
#4 سلیقه و افکار هر فرد متفاوت است
#5 رخ دادن ناراحتی در لایههای پایین ذهن[/accordion]
[accordion title=”انتقاد سازنده چیست؟” load=”hide”]در سایت های فارسی زبان ؛ یا صحبت اساتید و مربی های ارتباطات مطالب بسیار زیادی در مورد انتقاد سازنده ، فواید این کار و حتی روش و مراحل اون گفته شده.
مثلا به شما گفته میشه انتقاد سازنده موجب پیشرفت شما رو فراهم میکنه ؛ نشانهی یک فرد مفید و موثر هست ؛ افراد انتقاد ناپذیر افرادی هستند که در زندگی خود بازنده هستند و مطالبی مثل این.[/accordion]
[accordion title=”روش جایگزین انتقاد چیست ؟” load=”hide”]روش اول : در صورت درخواست خود شخص انتقاد انجام شود
روش دوم : پیشنهاد کردن به جای انتقاد کردن
روش سوم : به عنوان یک متخصص حاصب نظر با فرد برخورد کنید[/accordion]
[/accordions]
13 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دقیقه 11:54 رو ببینید. اول ویدیو میگید انتقاد سازنده نداریم همه انتقادها بدون خواست انتقاد شونده مخرب هستن تو پایان ویدیو میگی با همه انتقاد ها مخالفی و چیزی بعنوان انتقاد سازنده و مخرب وجود نداره !!!! فک کنم یه ایرادی هست البته ببخشید ازم درخواست نکردید گفتم شاید کمکی کرده باشم .
دوست خوبم اولا مرسی که کامنت گذاشتی
در مورد فرمایشت ، من گفتم “چیزی به نام انتقاد سازنده وجود نداره” و در ادامه 5 دلیل براش آورم. “انتقادِ بدون درخواست” یکی از اون 5 دلیل هست ؛ نه یک گزارهی جدید.
بازم ممنونم ازت
میدونم چی فرمودی یه نگاه بنداز . صحبت خودت رو نقض میکنی بعد از اینکه انتقاد سازنده رو رد میکنی پشتش میگی انتقاد مخرب هم نداریم . وقتی نظر شما اینه که انتقاد بی درخواست سازنده نیست و برعکس مخرب هم هست پس انتقاد مخرب داریم !!!! شما تو اون دقیقه میگی نه سازنده داریم نه مخرب . اونجا اصلاح میخواد فکر میکنم .
جناب ارسلان من فکر میکنم شما خودتون از اون دسته آدم هایی هستید که دائما در حال انتقاد کردن به دیگران هست. برای همین هم این فیلم و این مقاله اینقدر شمارو برآشفت. وگرنه نه توی فیلم چیز گنگ و عجیبی مطرح شد و نه جایی از اون دو پهلو هست.
آقای مظفریان من بر نه آشفتم !!!! 🙂 کجای متنم از آشفتگی خبر میده به شما گل من.(اگه نفهمیدی متن رو هفت هشت بار دیگه کامنتها رو بخون) عنوان مطلب سایتتون نوشته «چیزی به نام انتقاد سازنده وجود ندارد.» آقای صادقی هم کلی توضیح میده میگه انتقاد سازنده نداریم و هر انتقادی اگر بدون درخواست باشه مخربه !!!! اوکیییی داداش تا اینجا رو دریافت کردید، مشکلی نداری ؟!! تو اون دقیقه ای که اعلام کردم یعنی ۱۱:۵۴ آقا رضا میگه انتقاده سازنده و مخرب نداریم !!! غرض من انتقاد نیست بالام جان خواستم کمکی کرده باشم بگم اونجای فیلم یه کلمه اشتباهی در رفته . اما انگار حواسم نبوده آیات قرآنی بوده . یکی میخواد کمک کنه گارد نگیر حاجی، ببین چی نوشته، ببین فهمیدی چی نوشته، بعد کاتیوشا در بیار . من کلمه ای در مورد نظرم یا نظر آقای صادقی حرفی نزدم که بخواد انتقاد باشه یا انتقاد نباشه یا اینکه تو حکم بدی که من از قماش منحوس منتقدان باشم یا نباشم!!! پیامم و حرفم در مورد یک کلمه بود که بنظرم اشتباه در رفته تو ادیت . اما حالا که در موردش حرف زدی بگم بهتون بد نیست ، اگر ویدیو میسازید میذارید رو سایتتون و به نوعی منتشرش میکنید ظرفیتش رو هم داشته باشید چار نفر ممکنه تایید کنن چار نفر ممکنه بخندن چارنفر هم ممکنه رد کنن . سر آخر سودش مال شماست که وجود داشتید ، بلد بودید و همت کردید محتوا تولید کنید و عرضه کنید . نترسید از اینکه یکی بیاد حرفی بزنه ، سریع شمشمیر از غلاف بیرون بکشید . سیاست کلی تون این باشه هر کی که حرف زد از اون منتقد های نق نقووئه که باید سر از تنش جدا بشه !!! خیلی سخت نیست فهمیدنش آقا علی. سایت مثه روزنامه است ، مثه برنامه تلویزیونیه، مثه وی لاگ کردنه فرقی نداره همشون بار حقوقی دارن ممکنه ده سال شما مطلب بنویسی بازدید سایتتم صفر باشه اما یکی بیاد بخاطر مطلبی که هیچکس نخونده از شما شکایت کنه اگه پابلیش شد یعنی رفته با کلیک آخر موافق بودی منتشرش کردی و نظرت همونیه که درج شده و مسئولیت محتواشو بعهده میگیری.
آقا ارسلان شما میگید بر آشفته نشدید اما بیش از 350 کلمه در جواب من نوشتید و هر توهینی دوست داشتید کردید ! خیلی خوبید شما 🙂
من اگه دوستم انتخاب رشته ی اشتباهی انجام بده یا پارتنر اشتباهی رو تو زندگی اش انتخاب کنه بهش میگم ، با این که میدونم ممکنه خیلی از دستم عصبانی بشه (تا حالا نشده البته چون هم خودم سعی کردم با دلیل صحبت کنم و هم اونها منطقی بودن).نقد هم همینطور هست ، قطعا اولش یه ضربه ای به احساسات ما میزنه ولی “ممکنه” مارو از رفتن به یه راه اشتباهی که برامون هزینه ی زمانی ، احساسی ، مالی ، انرژی و … بازداره. اگه اون ضربه ای احساسی اول رو با مزیت هایی که نقد کردن به ما میده تو یه ترازو بذاریم قطعا ترازو به سمت نقد پایین کشیده میشه.
شاید بگید از هر 10 تا نقد یکیش این حالت رو داره و بقیه همه سلایق و تشخیص های اشتباه افراد باشه ، اینطوری اون ضربه های احساسی اولیه رو هم جمع میشه و حال آدم رو خیلی خراب میکنه.
درسته ، اینکه خیلی از نقد ها هم سلیقه ی شخصی افراد هست که میخوان بهمون نظرشون رو تحمیل کنند رو هم قبول دارم.
ما یه استاد داشتیم که این قضیه رو خیلی قشنگ برامون شرح داد ، میگفت بچه ی یکی از دوستای من یه رشته ی خوب تو یه دانشگاه خوب قبول شده بود ، اما نرفت . وقتی دلیل رو ازش جویا شده ام ، گفت راهش دور بود ، خوابگاه باید میرفتم ، منم نمیتونم با اینا کنار بیام! اون فرد مسیر زندگی و شغلی اش رو بخاطر یه مشکل کوچیک عوض کرده بود ، درحالی که اگه با این مشکل کنار میومد پاداشی که در مقابلش دریافت می کرد بسیار بیشتر بود.
موفق باشید
به شدت هم نظرم باهاتون….
نمیفهمم چرا اینقدر بعضی ها دوست دارند سرشون رو بکنن در زندگی دیگران؟؟ آقای صادقی این همه برای شما دلیل آورده که آقا جون سرتون به کار خودتون باشه. زندگی دیگران به شما ربطی نداره. بعد یه عده اصرار میکنن که نه ! به ما ربط داره و میخواهیم دخالت کنیم! خب شما عقل درست و حسابی توی سرتون نیست. توهین هایی هم که بهتون میشه نوش جونتون
درود وقت تون بخیر،شما یه جورایی همه منتقدین رو مثه آقای فراستی منتقد سینما میبینید که نسبت به همه فیلم ها و هنرمندان انتقاد داره،که قطعا اینجور منتقد بودن طبیعی نیست.در مقاله “هنرمند آوانگارد” شما فرمودید که هم منتقد باشیم و هم انتقاپذیر که فکر میکنم با صحبت های این مقاله تون خیلی همخوانی نداره، واینکه شما وقتی میگید”تجربه یه چیز دیگه میگه” یعنی قصاص قبل از جنایت!!خب ممکنه یه نفر واقعا نکته ای رو بگه یا انتقادی رو بکنه که خیلی برای شما مفید باشه،البته در بیشتر مثال هایی که شما زدید شاید حق با شما باشه چون در مورد انتخاب ها و علایق شخصی آدم بود که نظر دادن در اون ها میشه “دخالت در کار دیگران” که در این موارد حق با شماست باید با درخواست طرف مقابل انتقاد صورت بگیره.در نهایت فکر میکنم زمانی که شما آموزش هایی در قالب مقاله و فیلم و.. منتشر میکنید و بنده به عنوان مخاطب و شخصی که آموزش ها و مقاله های شما رو دنبال میکنه،حق اینو داشته باشم نظرم رو بگم.
پیروز باشید
ممنونم از نظرتون
من شمارو نمیشناسم، امروز صبح از خواب بیدار شدم و از دست خودم عصبانی بودم برای اینکه چرا انقدر نگاه منتقدی دارم. و میخواستم دلیل اینو بخونم که این انتقادات من از کجای وجود من میاد ، که این مقالرو خوندم. حرفهای شما تا حدودی به نظرم درسته ولی روی سطح یعنی عمقی به این مسله نگاه نکرد ،بیشتر از مسله انتقاد میشه مسله اضهار نظر بی مورد روی این مطلب گذاشت یعنی شاید به جای انتقاد بهتر باشه شما بگین اظهار نظر بی مورد در مورد مسائل، چون این توضیحاتی که دادین عمقش در حد انتقاد نبود . مثلا اینکه چرا تتو کردی ،تتو کار آدمهای…. این اظهار نظر بی مورده ،و یک جور فضولی این جزو دسته انتقاد قرار نمیگیره ،به طور کلی اون مبحثی که باز کردین یعنی انتقاد سازنده نیست مطلب بسیار عمیقی که انگار توضیحات بهش خیلی مرتبط نیست یعنی من با حرفهای شما موافقم که نباید اینو گفت ،نباید اونو گفت ولی ارتباط حرف شما با انتقاد خیلی نزدیک نبود یعنی اگر به جای لغت انتقاد اظهار نظر میذاشتین انگار تو سطح توضیحات بیشتر میگنجد. اینطور بهتون بگم که سر تیتر مقاله انگار یک موضع بسیار عمیق بررسی میخواد بکنه ولی در توضیحات کاملا یک لایه سطحی به نام اظهار نظر کردن بیجا مورد بررسی قرار گرفته که اسمشو به انتقاد تعقییر داده.
جالبه از انتقاد هم انتقاد میشه از منتقد هم انتقاد میشه احترام گذاشتن به نظر دیگران خوبه ولی نادیده گرفتن کسی که بی احترامی میکنه بهتره چون کسی که با خر بحث کنه از خر، خر تره .