8 درس که از برگزاری دوره از صفر گرفتم
برگزار کردن دورههای عکاسی مقدماتی از صفر 1 و از صفر 2 یه تجربه هایی به من داد که دوست دارم در موردش بنویسم. شاید شما در این دورهها شرکت کرده باشید ، یا دوست داشته باشید در آینده در دورهی عکاسی مقدماتی از صفر شرکت کنید. یا شاید هم دوست داشته باشید خودتون دوره عکاسی برگزار کنید. این متن برای شماست.
#1 فقط ثبتنام اینترنتی
شاید بتونم بگم بزرگترین مشکل من با دانشگاهی که از صفر 1 رو درش برگزار کردم این بود که اونها هیچ اعتقادی به ثبت نام اینترنتی نداشتن و شاید من 10 بار این رو بهشون گفته بودم که با این روند نمیتونم باهاشون همکاریم رو ادامه بدم.
فکرش رو بکنید؛ توی سال 2019 (زمان برگزاری از صفر 1) مردم باید به حساب دانشگاه ، پول کارت به کارت میکردن و بعد، از فاکتورش اسکرینشات میگرفتن و برای منشی دپارتمان عکاسی ، واتساپ میکردن !
سعی کردم تغییرش بدم؛ اما…
خب من به همون دلیلی که گفتم و البته دلایل دیگهای که شاید بعدا بگم ، تصمیم گرفتم از صفر 2 رو به روال دیگهای برگزار کنم. از جمله اینکه ثبتنامها به صورت کاملا اینترنتی بود و از سایت ایوند برای این کار استفاده کردم.
البته این وسط چند بار مجبور شدم قوانین خودم رو بشکنم. از جمله اینکه یکی از هنرجوها ، توی آموزشگاه مبلغ دوره رو کارت کشید. یا اینکه یک ثبتنامی به صورت نقدی و یک نفر دیگه هم به صورت کارت به کارت ثبتنام کرد.
خب من تمام برنامه ریزیها رو جوری چیده بودم که این داستان ها پیش نیاد. ولی خب…
یاد گرفتم دفعهی بعد این کار رو نکنم. تحت هیچ شرایطی. چون دیگه یک لیست جامع برای کلاس نداشتم و این خودش مشکلاتی ایجاد کرد.
#2 تخفیف خارج از برنامه نده ، کسی نمیاد
یکی از نکات به شدت جالبی که توی از صفر 2 اتفاق افتاد این بود که بعضی ها پیام میدادن و از وضع بد مالی خودشون صحبت میکردن ؛ و در نهایت از من درخواست میکردن که بهشون تخفیف بدم.
جایی شنیده بودم آدمها برای چیزی که راحت به دستش میارن ، ارزش قائل نیستن. برای همین تصمیم گرفتم یک آزمایش انجام بدم.
آزمایش تخفیف !
آزمایش این بود که بدون استثنا به تمام کسانی که به صورت خصوصی به من پیام دادن و درخواست تخفیف کردن ، یک کد تخفیف نسبتا چشمگیر دادم. میخواستم بدونم چند نفر از اینها در نهایت ثبتنام میکنن.
نکتهی به شدت جالب این بود: از بین کسانی که بهشون کد تخفیف داده بودم ، حتی یک نفر هم ثبتنام نکرد ! بنابراین اینطوری نتیجه گرفتم که به هیچ وجه بعد از تموم شدن تخفیف های عمومی ثبتنام ، به کسی تخفیف ندم.
اینجور آدما بیشتر دنبال این بودن من در جواب ، بهشون این رو بگم که میتونید به صورت رایگان در دوره شرکت کنید. و اونها هم در نهایت در هیچ کدوم از جلسات شرکت نمیکردن.
شاید دنبال این بودن وجدان خودشون رو برای چند روز آروم کنن که ببین وجدان جان ! من رفتم دنبال آموزش ؛ ولی نشد!
از این به بعد هیچ وقت به درخواست تخفیف جواب مثبت نمیدم.
#3 دمم گرم ! دابل چک
کار خیلی خوبی که همیشه انجام میدم و توی دورهی از صفر 2 هم انجام دادم این بود که برای وسایل و لوازمی که باید هر جلسه با خودم میبردم ، یک چک لیست تهیه کردم.
با اینکه حافظهی خوبی دارم؛ اما اصلا در این جور مواقع حساس بهش اعتماد نمیکنم و توی Google Keep یک چک لیست برای خودم درست کردم و قبل از تمام جلسات باید اون رو کامل میکردم که چیزی از قلم نیفته.
خدا رو شکر که توی دوره حتی یک بار هم از این بابت به مشکل نخوردم.
#4 نباید برنامه خودم رو عوض میکردم
من بنا به تجربه و مطالب بسیار زیادی که در مورد عکاسی خوندم ، این رو میدونستم که کدوم مطلب رو باید چه زمانی بگم.
به عبارتی ، اسلایدهای دوره رو کاملا روی قاعده و نظم طراحی کردم و هر چیزی رو در جای خودش گفتم.
اما خب این بار چند نفر از دوستان اصرار کردن که دلار داره گرون میشه و لطفا جلسهی معرفی دوربین ها رو بنداز زودتر که ما بتونیم دوربین بخریم سریعتر.
خب من یک بررسی انجام دادم و متوجه شدم که واقعا این امکان وجود نداره. و توی جلسهی معرفی دوربینها در مورد چیزهایی باید حرف بزنم که هنوز در موردش توضیح ندادم. و این یعنی کسی از مطالبی که میگم سر در نمیاره.
خب من کاری که کردم این بود : اسلاید های جلسه معرفی دوربین رو به هنرجوها دادم و ازشون خواستم بعد از مطالعه ، سوالات خودشون رو بپرسن و من هم جواب دادم.
ولی نباید این کار رو میکردم
ولی الان که نگاه میکنم ، میبینم نباید ترتیب و نظم دوره رو به هم میزدم؛ و باید هر چیز رو دقیقا سر زمان مقرر خودش میگفتم. فکر هم نمیکنم دوستانی که به خاطرشون نظم دوره رو به هم زدم تا الان دوربین خریده باشن ?
ولی خب این هم یک تجربه ای شد که محتوای دوره ، مثل آجرهای یک دیواره. اگر با نظم روی هم قرار نگیره ، دیوار کج ساخته میشه و بعدا همه هم اعتراض میکنن.
5# گاهی باید بین بد و بدتر انتخاب کنی
من نمیدونم شما چه زمانی این مطلب رو میخونید ، اما زمان دورهی از صفر 2 دقیقا مصادف شد با شیوع ویروس کرونا در ایران و داستانهایی که بعدش پیش اومد.
توی این شرایط از موسسه به من خبر دادن که تمام کلاسها باید هر چه سریعتر تموم بشه؛ چون هیچ تضمینی وجود نداره که آموزشگاه در هفتههای آینده باز باشه.
خب من باید فکر میکردم که چطوری میشه دوره رو از نابودی نجات داد. از یک طرف فقط 6 جلسه از 10 جلسهی دوره تشکیل شده بود و عملا قسمتهای مهم دوره رو هنوز تدریس نکرده بودم و از طرفی هم بحث شیوع کرونا مطرح بود و نمیشد باهاش شوخی کرد.
3 تا کار میشد انجام داد
توی این شرایط 3 تا گزینه جلوی من بود:
- جلسهی بعد رو کنسل میکردم و ادامهی دوره رو موکول میکردم به زمانی بهتر.
- بی توجه به همه چیز ، روند عادی دوره رو ادامه میدادم
- دوره رو فشرده میکردم تا سریعتر تموم بشه.
خب من ناچارا این تصمیم رو گرفتم که در هفتهی یکی مونده به آخر تایم روتین دوره ، باید کلاس فشرده داشته باشیم و به جای 2 ساعت در هر جلسه ، 4 ساعت کلاس برگزار بشه.
اینطوری دیگه ریسک دو شقه شدن دوره هم به صفر میرسه و من تمام مطالب رو به عزیزان هنرجو ارائه دادم.
خب این چیزی نبود که من دلم بخواد ؛ چیزی نبود که قابل پیشبینی باشه ؛ اما این رو مطمئن هستم که بهترین تصمیم رو گرفتم. الان دوره تموم شده ؛ تمام کلاسها (غیر از زبان) به صورت حضوری برگزار شده و من به معنی واقعی کلمه خیالم راحته و دیگه نگران جلسات بعد و داستانهایی که توی کشور داریم نیستم.
البتهی شماره 1
البته مخالفت هایی هم شد؛ که من کاملا حق میدم. ولی خب این تصمیم من باعث نجات دوره شد. گاهی باید بین ناراحت شدن هنرجوهات و نجات دورهشون یکی رو انتخاب کنی.
البته شماره 2
البته ما نتونستیم جلسه زبان رو به صورت حضوری برگزار کنیم. میدونم خیلی از شرکتکنندگان ناراحت شدن. خود من 10 برابر بیشتر ناراحت شدم.
ولی خب چه کاری میشد کرد؟ تصمیم برای فشرده شدن کلاس در چند دقیقه گرفته شد و اگر قرار بود جلسه زبان هم در کلاس های فشرده برگزار می شد از کیفیتش کم میشد و هفتههای بعد هم نمیشد در آموزشگاه کلاس گذاشت.
ما ناچارا مجبور شدیم که جلسه زبان رو به صورت آنلاین بذاریم. این رو میدونم که تعهد من برای جلسه زبان ، برگزاری اون به صورت حضوری بود. اما از قبل پیش اومدن این جریانات سعی هم کردم از اون طرف ، نسبت به تعهدات خودم خدمات بیشتری بدم.
مثلا من فقط به شرکتکنندگان آنلاین تعهد تحویل دادن فیلمها رو داده بودم ؛ در صورتی که فیلمها رو هر هفته برای همه میفرستادم.
یا مثلا پرسش و پاسخ 3شنبههای ما در گروه ، تعهد من برای شرکتکنندگان آنلاین بود ؛ در صورتی که برای همه این کار رو انجام دادم.
و اینکه جزوههایی که بازهم قراره تدریس کنم رو در اختیار همه قرار میدم. امیدوارم جبران اون موضوع شده باشه.
البته شماره 3
البته وقتی داشتم با امین صحبت میکردم ، میگفت که ما باید فکر این رو میکردیم که وقتی همون اوایل ، کرونا توی چین شایع شد ، احتمالا با یک فاصله به ایران هم میرسه و از همون موقع باید در موردش فکر میکردیم.
اینم حرفیه …
#6 هیچ عاقلی نمیاد فیلمها رو همزمان بده
هیچ مدرس عاقلی نمیاد فیلمهای دورهای که در حال برگزاری هست رو در حین برگزاری دوره ، به هنرجوهای خودش بده. خب از هر کسی که بپرسی این رو میگه که آقا با این کار ، هنرجو دیگه سر کلاس نمیاد خب.
قاعدش این بود که منم نباید این کار رو میکردم و تهِ تهش میگفتم بعد از برگزاری و تموم شدن دوره و مثلا به فاصلهی زمانی 2 ماه فیلمها رو براتون میفرستم.
اما چیزی که برای من بیشتر از هر موضوع دیگهای اهمیت داشت ، راحتی هنرجوهای از صفر 2 بود. حالا به هر دلیل یکی نتونست یک جلسه بیاد سر کلاس. چرا باید محتوای دورهای که بابتش پول پرداخت کرده رو از دست بده.
من به این کارم افتخار میکنم؛ البته اینکه تکرارش کنم جای سوال داره !
#7 باید یه بلایی سر محتوای خسته کننده بیارم
ما توی این دوره ، بنای کار رو بر آموزش نظری گذاشتیم. یعنی کسی نیاز نیست دوربین داشته باشه تا بتونه عکاسی یاد بگیره. خب این یعنی باید انتظار این رو داشته باشیم که کمی کلاس ها خسته کننده باشه.
چون به هر حال ، کار کردن با دوربین سر کلاس ، فی نفسه دارای شور و حال هست و کلاس رو جذاب میکنه.
البته من سعی کردم مطالب رو جوری بگم که تا حد ممکن ، از خسته کنندگی تئوری بودن کلاس کم کنه. اما این رو هم میدونم که مطالب نیمهی ابتدایی دوره به ذات ، خسته کننده هست.
بنابراین توی دورههای بعدی باید محتوا رو جوری تنظیم کنم که حتی از جلسهی اول هم جذابیت بسیار بالایی برای مخاطب داشته باشه. شاید باید دوره رو rebuild کنم ! بابا خارجی !
#8 تکالیف رو جدیتر میگیرم
کاری که ما توی دوره انجام میدادیم این بود که بعد از رسیدن بحث به یک جای مشخص ، من به هنرجوها تمرین میدادم. به این صورت که یک لینک بهشون میدادم و اون لینک در واقع یک فرم اینترنتی بود و هنرجوها میتونستن هموم فرم رو به صورت آنلاین پر کنن و دکمهی ارسال رو بزنن.
ولی خب از اونجایی که روی انجام این تکالیف سخت گیری نمیکردم ، تعداد زیادی انجامش نمیدادن. البته این رو هم بگم که سر داستانهای کرونا ، من فقط توی از صفر 2 تونستم یک بار تمرین بدم. همون یک بار رو هم تعداد زیادی انجام ندادن.
باید یک فکری برای دورههای بعدی بکنم. اینکه یک مکانیزمی ایجاد کنم تا هنرجوها به انجام دادن تمرینها راغب تر بشن.
ولی در کل خیلی عالی بود
با تمام نکاتی که گفتم ، دورههای از صفر 1 و 2 خیلی دورههای خوبی بود. بازخوردهایی که از هنرجوهای این دو دوره گرفتم این رو نشون میداد که تا حد بسیار زیادی به هدف خودم رسیدم. یعنی برگزاری دورهای که بتونه از صفر ، عکاسی رو به مردم کشورم یاد بده.
10 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی.استفاده کردم از این مطلب
ری بیلد کنید استاد خوبه…ولی کلاس جزابه ….یه نمه فقط گاهی یه کم
ادامه دوره ها فکر کنم میره واسه دوران پساکرونا
آره دیگه باید ببینیم چی میشه. فعلا که بخیر گذشت و دوره تموم شد.
جالبه که خودتون انقدر راضی هستین و این برای خودتون هم حتما کافی هست. اگر کلاس مجازی کافی بود مطمئنا ثبت نام نمیکردم. میدونم اقایی تو شرکت بود که وقتی باهاش صحبت کردم خیلی با ذوق و شوق از رشت میومد کلاس و خیلی امید داشت که بتونه شغلش رو به سمت عکاسی ببره ولی با این شرایط که انتخاب کردین فکر کنم روحیه اش و باخت. میدونم طلاهای خانومش رو فروخته بود و هزینه رفت و امد و کلاس میکرد. هیچ کس رو هم ندیدم مثل ایشون علاقه مند باشه و مشتاق یادگیری .خیلی هم اطلاعات خوبی داشت خودتون هم تو کلاس ازش کمک گرفتین فکر کنم خیلی دلم براش سوخت .
نمیدونم شاید حق با شما باشه ولی وقتی کسی هزینه ی کلاس خصوصی کرده نباید خشک و تر با هم مسوزه و رای گیری بشه
با سلام؛
دوست گلم ! ایشون به دلیل کرونا و به صورت خودخواسته هفتهی آخر رو نیومدن و فکر نمیکنم نیاز به دلسوزی من و شما داشته باشن.
با احترام.
ثبت نام تو کلاسای شما، با وجود این که شرایط هم پیچیده شد ولی بهترین تصمیمی بود که گرفتم.
درود وقت تون بهیر،به شدت موافق بند ۶ بودم ، و به نظر من این روند روادامه بدید
ای استاد می گم اومدم تخفیف بده ندادی پس قضیه این بود که من دیر فهمیدم آخ آخ
ولی خدایش دمت گرم
بهترین دوره ای بود که شرکت کردم هر چن که برا من هنوز تموم نشده..
کاش منم می تونستم سر کلاسا بیام…
یعنی همیشه حسرت اینو دارمااا…
ولی خدایش کیف می کنم کلی کار دارم ولی باز با شورو اشتیاق می بینم اصلا هم خسته کننده نیس
ببین ساعت یه ربع مونده به سه نصف شبه نصف صبحه چی چی میگن نمی دوم!! الان تموم کردم یکی از جلسات و تا ته تهشم دیدم بدون اینکه یه لحظه خواب به چشام بیاد خیلی با دقت بعضی جاها رو حتی دو سه باز گوش می دادم کاملا با بند هفت مخالم خیلی هم عالیه
بازم دمت گرم
کلا دمت گرم
منظورم از تخفیف، حضوری ها بود ?
سلام
همینجوری اتفاقی داشتم درمورد David Ogilvy میخوندم که چشم به عنوان این مقاله خورد و تا آخرش خوندم، تجربه جالبی بود
منم تجربه مشابه داشتم مثل قسمت تخفیف ویژه ولی تا حالا ندیده و نشنیده بودم کسی همزمان فیلم هم به دانشجو بده برام تازگی داشت .
تو تمام مسیر پر پیچ خم زندگیتون موفق باشید.
بسیار عالی اینکه اجباری در خرید دوربین از جلسه ی اول وجود نداشت واقعا نشانه ی معقول بودن مدرس و دوره بوده و شکی درش نیست و باعث افتخاره که در کشورمون آموزش به صورت غیر کلیشه ای هم انجام میشه که متاسفانه من دیر با این مجموعه آشنا شدم و پولم رو با ثبت نام در دوره های جهاد دانشگاهی و در بدترین شرایط موجود که وضعیت کرونا بود احتمالا یه جورایی هدر دادم
البته که وارد این مسیر شدم و سعی میکنم با استفاده از نکات بسیار ارزشمندی که دارم میخونم در این وبسایت و شبکه های مجازی به دانشم اضافه کنم و تلاشم اینه که شده حتی یک پله حرفه ای تر باشم?