قیمت دلار ، وضع کشور و آیندهی عکاسی
همه میدونیم که اوضاع فعلی کشور چجوری هست . قیمت دلار به حدی رفته بالا که چند سال پیش توی جکهامون درموردش صحبت میکردیم و اصلا فکرش هم نمیرفت که روزی این اوضاع رنگ واقعیت به خودش بگیره . حالا سوال اینجاست که آیندهی دلار و به طبع اون آینده ی عکاسی توی ایران چجوری خواهد بود ؟ با توجه به اینکه لوازم عکاسی در دنیا هم گرون قیمت هست و ما مجبوریم با ریال چیزی رو بخریم که به دلار قیمت خورده .
اولا همه ناراحتیم
قبل از هر چیز اینو بگم که این مقاله رو نذاشتم که بخوام اوضاع رو توجیه کنم یا بگم خبری نیست بابا ! نه اصلا . اوضاع کشور در یکی از بدترین شرایط تاریخ خودش هست و فکر نمیکنم کسی باشه که بتونه انکار کنه وضعی که درش هستیم رو . اما همیشه کسایی هستن که تا یکم به هر موضوعی به دید علمی و نه صرفا احساسی نگاه میکنی ، با تمام توان جلوت گارد میگیرن که تو وضعت خوبه ! نبایدم ناراحت باشی . منی که راننده تاکسی ام داره بهم فشار میاد و …
پس اول از همه این رو گفتم که سوء تفاهم نشه برای کسی و فکر نکنه من صدام از جای گرمی بلند میشه . منم از این موضوع خیلی ناراحتم و ارزش سرمایههای منم توی این مدت کم شده . و این موضوع برای من نمود بیشتری داره ؛ چون به عنوان یک عکاس و فیلمبردار ، تمام وسایل کارم از خود دوربین بگیر تا حتی سیم و کابلی که استفاده میکنم وارداتی هست و قیمت دلار روش تاثیر مستقیم میذاره .
قیمت های چند برابری
داشتم قیمتهای وسایلی که قبلا خریدم رو چک میکردم . متوجه شدم که تقریبا همه چیز قیمتش چند برابر شده . و احتمالا بیشتر هم بشه در روزهای آینده . چون جنسهای جدیدی که وارد میشه با دلارهای گرونتری خریداری شده . این موضوع توی همه چیز خودشو نشون داده ؛ از جمله دوربین ، لنز ، سه پایه ، کابل ، منبع نور و …
پس این موضوع رو هم با هم طی کردیم تا بدونیم اوضاع برای ما عکاسها چجوری هست . توی چند روز باید همه چیز رو با قیمت چند برابر خریداری کنیم . فکر نمیکنم در تاریخ بشریت همچین چیزی سابقه داشته باشه . و ما تنها انسانهای روی زمینیم که همچین شرایطی رو داریم تجربه میکنیم . و دوربینی که چند سال از عرضش گذشته و قاعدتا باید قیمتش کاهش داشته باشه ، در عرض یک هفته با قیمت دو برابر به فروش میرسه. پس اینم از این.
حالا با این اوضاع دلار چکار کنیم ؟ آینده ی دلار چی میشه ؟
بیاید همین الان به هم یه قولی بدیم : برای چند دقیقه احساسات رو بذاریم کنار و فقط با منطق بریم جلو . ما عکاسها در شرایط خیلی بدی به سر میبریم . از یک طرف تجهیزات فعلیمون داره قدیمی تر میشه و طبعا مثل هر وسیلهای یک عمر مفیدی داره ؛ و از طرف دیگه تجهیزات جدید رو با قیمت دو برابری باید بخریم . حالا سوال مهم اینه که باید چکار کنیم ؟
آیا من میتونم اوضاع دلار رو درست کنم ؟
این فکری بود که من با خودم کردم . آیا از دست منِ رضا صادقی بر میاد یک تنه کاری کنم که دلار در کشور قیمتش بیاد پایین ؟ (البته همه میدونیم که قیمت جهانی دلار تغییری نکرده و این پول ملی ماست که بی ارزش شده) جواب من به خودم این بود : نه .
آیا کاری از دست من بر میاد که وضع کشور رو بهتر از چیزی که الان هست بکنه ؟ جواب من به خودم این بود : نه . (باز هم خواهش میکنم احساسات رو کنار بذاریم . الان فقط داریم با منطق محض صحبت میکنیم . وگرنه بحث احساسات که مطرح باشه من خودم هنرمندم و با احساسم کار میکنم)
آیا از این وضع فعلی راضیم ؟ یعنی دوست دارم وسایلی رو که تا دو هفته قبل ، n تومن میخریدم الان با چند n تومن بخرم ؟ جواب هر عاقلی این هست : نه .
خب پس چکار کنم ؟
با خودم همین الان طی کردم که هیچ کاری در مورد کشور از دست من بر نمیاد . اما از طرفی من باید زندگی کنم . درسته ؟ اینکه از قیمتها شوکه بشم برای یک روز ، دو روز ، سه روز … بعدش چی ؟ قراره معجزهای اتفاق بیوفته ؟ امیدوارم که بشه اما اگر نشد چی ؟
خودم زندگی خودم رو خرابتر نخواهم کرد
من میتونم شروع کنم غر زدن . اونهم به کسانی که نه توانی برای درست کردن مشکلات من دارن ، و نه تقصیری در وضع موجود . و این دقیقا کاری هست که خیلی از ما انجام میدیم . به دور و بر خودتون یک نگاهی بندازید . قطعا نمونههاش رو خواهید دید . پس حالا که کاری از من بر نمیاد و من نمیتونم در عوامل بیرونی زندگی خودم تاثیر بذارم ، پس حال درونی خودم رو خرابتر نمیکنم
شاید ما نتونیم در عوامل بیرونی زندگی خودمون تاثیر بذاریم ؛ اما در عوامل درونی خودمون موثر خواهیم بود.
زیاد اخبار رو چک نمیکنم
بذارید باهم بدون تعارف حرف بزنیم ؛ در این چند سالی که گذشته تاحالا خبر خوبی هم توی اخبار پخش شده ؟ پس دنبال کردن اخبار جز اینکه حال ما رو خرابتر کنه نتیجهای برامون نداره . و من مدتی هست که دیگه اخبار رو چک نمیکنم ! شاید باورکردنی نباشه ، اما کاری هست که دارم انجام میدم و زندگی من رو خیلی بهتر کرده . شاید در جواب این حرف بهم بگید :
- مگه میشه بدون اخبار زندگی کرد ؟
- مگه توی این مملکت نیستی تو ؟
- حالت خوبه ؟ توی قرن 21 اخبار رو چک نمیکنی ؟
و در جواب میگم : حال من خیلی خوبه . توی قرن 21 هم هستم و توی اطرافیان خودم خورهتر از من توی تکنولوژی وجود نداره و کاری که کردم هم شدنیه و هم حال من رو بهتر کرده . پس اولین عاملی که حال من رو بدتر میکرد از زندگی من حذف شد .
برای چی غر بزنم ؟
آیا وقتی من از مسائل مالی اعصابم خورده ، غر زدن دردی رو از من دوا میکنه ؟ هنوز داریم کاملا منطقی حرف میزنیم ، بدون احساسات . جواب اینه که نه . هیچ کس به من بابت غر زدن پولی پرداخت نمیکنه و من فقط با این کار اعصاب خودم و اطرافیان خودم رو بیشتر خورد میکنم . پس من با اینکه مشکلات زیادی در کشور وجود داره ، غر نمیزنم چون فایدهای نداره .
به فکر جبران ضررها و افزایش درآمد باشیم
حالا که قرار نیست خودمون اعصاب خودمون رو بیشتر از چیزی که هست خورد کنیم باید به این فکر کنیم که چجوری میشه تاثیر این افزایش قیمت رو توی زندگیمون کمتر کنیم . خب جواب یک کلمه هست : افزایش درآمد . اما چجوری ؟
افزایش درآمد به عنوان یک عکاس در شرایط بد اقتصادی
راستی این رو بگم که این مقاله رو فقط برای عکاسها ننوشتم ؛ اگر از دوستان و اطرافیان شما کسی هست که فکر میکنید این مقاله براش مفیده ، لطفا باهاش به اشتراک بذارید .
خبر خیلی خوب اینه که من چند روز قبل یه مقاله نوشتم در مورد راههای افزایش درآمد از عکاسی . به نظرم اگه کارتون عکاسی هست ، این مقاله رو بخونید . امیدارم براتون مفید باشه و توی این اوضاع کمی به بهتر شدن وضع زندگیتون کمک کنه . اما اجازه بدید یکم کلی تر صحبت کنیم ؛ چون ممکنه این مقاله رو کسانی بخونن که کارشون چیز دیگه ای هست و صرفا عکاس نیستن .
ببینید کلا برای خلاص شدن از وضع موجود 3 راه به فکر من میرسه :
- بذارید از این کشور برید
- برای خودتون درآمد ارزی ایجاد کنید
- درآمد ریالیتون رو بیشتر کنید به هر طریقی
در مورد رفتن از ایران ، اگه توانش رو دارید ، برید . من نه میخوام ادای وطنپرستها رو در بیارم ، نه میخوام کسی رو تشویق به رفتن از کشور کنم . هر کسی خودش بهتر میدونه براش مقدور هست مهاجرت کنه یا نه . در مورد درآمد ارزی هم اگه بتونید این کار رو انجام بدید ، دلار 10 هزار تومنی با 100 هزار تومنی هیچ براتون فرقی نمیکنه . روشش رو من بلد نیستم . اما در مورد افزایش درآمد ریالی یکم با هم صحبت کنیم.
افزایش درآمد ریالی در وضع خراب اقتصاد
عزیزان ، این رو بگم که من نه تئوریسین اقتصاد هستم نه سن خیلی زیادی دارم . حرفایی هم که میزنم تجربهی خودم هست . شاید برای شما عملی نباشه ؛ شاید هم باشه . اما مهمترین و بدیهی ترین کار ممکن اینه که درآمد ریالی خودمون رو افزایش بدیم . برای این کار یک چیز خیلی مهمی رو باید تغییر داد :
سبک زندگی
امروز که این مقاله رو دارم مینویسم ، چند ساعت پیش یک پستی در اینستاگرامم گذاشتم (در انتهای همین مقاله این پست رو قرار دادم) و در مورد همین موضوعات یه چیزایی رو با فالوئرهای خودم به اشتراک گذاشتم . دوستانی برام کامنت گذاشتن و نوشتن : تو اصلا میدونی فقر یعنی چی ؟ تو اصلا میدونی با ساعتی فلان تومن کار کردن چقدر سخته ؟ چرا ساکت نشستی ؟ بلند شو به عنوان یک هنرمند کاری بکن و از این دست حرفایی که انتظار داریم دیگران بلند بشن و برای زندگی ما کاری کنن.
داشتم به این فکر میکردم مثلا همون دوستی که میگه من فقط ساعتی فلان تومن از تدریس درآمد دارم ، چرا با خودش فکر نمیکنه که چند تا حرفه و هنر رو هم بلده . چرا از اونها کسب درآمد نکنه ؟ یا اون دوستی که رانندهی اسنپ هست و روزی 18 ساعت کار میکنه ، به فکر تغییر شغل خودش نیست ؟ عزیزی که به من میگه بلند شو و برای کشورت کاری بکن چرا خودش توی اینستاگرام داره میچرخه و زیر پست این و اون کامنت میذاره ؟
پس موضوع اینه که خیلی از ما دوست نداریم سبک زندگی خودمون رو عوض کنیم . چه بخوایم چه نخوایم ، شغل پشت میز نشستنی که فقط روزی چند تا امضا کنیم و آخر ماه 10 میلیون پول بگیریم ، توی این کشور و توی این اوضاع اقتصادی وجود نداره . (البته برای بعضیها وجود داره اما اون عده این مقاله رو نخواهند خوند) . پس باید تن بدیم به کارهای سختتر و گاها غیر عادی تر.
من از خودم شروع کردم
نفس من از جای گرم در نمیاد . خود من هم روزی مجبور شدم سبک زندگی خودم رو تغییر بدم . بیشتر از 10 سال پیش وارد کار گرافیک شدم ، بعد از مدتی فهمیدم که باید بازاریابی رو هم یاد بگیرم . این کار رو کردم . بعدش فهمیدم باید تبلیغات رو هم یاد بگیرم . این کار رو هم کردم . زمان رفت جلو و من احساس کردم یادگیری عکاسی میتونه کسب و کار من رو جلوتر ببره . پس این کار رو هم کردم .
گذشت . احساس نیاز به یادگیری فیلمبرداری کردم . اون رو هم یاد گرفتم . و الان هم وارد کار آموزش عکاسی شدم چون این بار هم این نیاز رو احساس میکنم. و جالبه بدونید با وجود تمام مشغلههایی که دارم هنوز هم برنامهی تدریس خصوصی خودم رو حفظ کردم ؛ چون کسب و کار من رو جلو میبره.
- چه شبهایی که با سردرد شدید خوابیدم ، فقط به این دلیل که توی اون روز چند هزار بار فلش توی چشمم خورده بود
- چه جاهایی که جواب “نه” شنیدم و با من برخورد بدی شد
- چه روزهایی که توی گرمای دیوانه کنندهی تابستون و در گرمترین نقاط کشور کار کردم
- چه روزهایی که از 8 صبح تا 12 شب تدریس داشتم و وقتی برگشتم خونه ، توان فیزیکی حرفزدن هم برام نمونه بود
- چه آدم هایی که من مجبور بودم باهاشون کار کنم با اینکه ازشون متنفر بودم
- چه روزاهایی که از شدت کار نفهمیدم آخرین وعدهی غذایی که خوردم کی بود
- و…
و باور کنید من نفسم از جای گرم در نمیاد . من با جون و دل بهتون توصیه میکنم سبک زندگی خودتون رو تغییر بدید چون خودم مدتها پیش این کار رو کردم و اینو میدونم توی اوضاع فعلی کشور ، سبکی زندگی خیلی از ما برامون مشکل ایجاد میکنه . این شرایط واقعی کشوره و باید باهاش کنار بیایم . میتونیم هم کنار نیایم ؛ که باید با عواقبش روبرو بشیم.
به امید روزهای پر امید
هیچ چیز در این دنیا دائمی نیست . هیچ سختیای هم موندگار نخواهد بود . من شعار نمیدم ؛ بلکه خلاصهی تمام کتابهای تاریخی که خوندم رو در یک جمله بهتون گفتم . این مشکلات بالاخره تموم خواهد شد . زمانش رو نمیدونم . اما تا تموم شدنش ما باید زندگی کنیم و صد البته از زندگی خودمون لذت ببریم ؛ چرا که ما فقط یک بار حق حیات داریم . به امید روزهای پر امید .
من رضاصاد(قی) هستم
یک عکاس
دیدگاهتان را بنویسید